روز پنجشنبه 94.2.24 : من نرفتم خونه مادربزرگ اما همه رفتن.......
ساعت 8 شب بود که یه جورایی تصمیم گرفتم برم ولی بازم دو دل بودم که برم یا نه که آخر حاضر شدم و رفتم رسیدم دیدم هیشکی نیست جز دایی بزرگه......
همه رفته بودن پارک......یعنی شام رو برده بودن.....دایی کوچیکه اومد وسایل ببره منم باهاش رفتم پیش بقیه........
دو تا پسردایی بزرگای مامان با خانواده شون و دختردایی و دایی و زن دایی و دایی کوچیکه خودم و خودمون.......
همین که همه اومدن؛ بساط شام رو آماده کردیم چون احتمال بارندگی زیاد بود.....
شام رو خوردیم ولی بارون نذاشت چایی رو هم بزنیم.......انقد شدید شد که همه چیو جمع کردیم و فرار کردیم تو ماشینا.......
البته اون آخر آخرا زیر بارون ؛ سر حرفای مامان به دختردایی خیییییلی خندیدم......کلا خوش گذشت .....
این در صورتی بود که تا شنیدم مامان اینا رفتن پارک گفتم من برمیگردم خونه واسه چی رفتید پارک ؟!
ولی خیلی انرژی گرفتم....
.....
بارون که گرفت همه برگشتیم خونه مادربزرگ و تا ساعت 1:30 اینا اونجا بودیم و همه با هم صحبت میکردیم.....بازم خوش گذشت چون خیلی خندیدم.........
روز جمعه 94.2.25 : ظهر مامان و بابا و داداش رفتن خونه مادربزرگ.....منو خواهر خونه بودیم......عصر مامان و بابا اومدن با هم رفتیم خرید......شلوار مشکی.....لی له......رفتیم خونه مادربزرگ.....
دختر دایی و زن دایی و حمید اونجا بودن......شام خونه عمه جووون دعوت بودیم....
....
اصولا حاجت شکم زود برآورده میشه....عصرش تو فیلم جوجه دیدم دلم خواست......
بعدا که رفتیم خونه دایی اینا دیدم شام جوجه س....کسایی که میدونستن من جوجه هوس کرده بودم همزمان با خودم گفتن إإإ حاجت شکم است دیگر.......
جای دایی مامان خالی بود.....ایشالا حالش خوب بشه.........
بعده شام دوره هم جمع بودیم که ساناز و سامیار اینا اومدن.....دیگه همه سرگرم اون دو تا شیطون شدیم و زمان از دستمون رفت.......آخره شب خونه خودمون.......
روز شنبه 94.2.26 : مبعث.......تا عصر خونه بودم......عصر با مینا رفتیم یه دور زدیم مینا واسه پسربرادرش کادوی تولد گرفت......
ساعت 5:25 رفتم و 6:25 خونه بودم........ساعت 8:20 رفتیم خونه مادربزرگ...منو خواهر و برادر.......
بالاخره مبل جدید خریداری شد.......بابا و مامان و مادربزرگ رفته بودن.....خوب بودن......
شام رو خوردیم و اومدیم خونه...البته کلی دور دور کردیم...از 12:30 تا 2 اینا...
...
عـــــــاشق دور دورم......
پی دی إف پروژه م رو گرفتم و ایمیل کردم به استاد....
...
نظرات شما عزیزان: